من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
آسمان صاف شب، همیشه حال مرا خوب میکند... آخرین گره نگاه من و آسمان یادم نیست... خیلی پیشترها بود. اما... هنوز هم همان است! -- آسمان صاف و شب آرام... خوشه ماه فرو ریخته در آب شاخهها دست برآورده به مهتاب...* -- * از فریدون مشیری
نظرات شما عزیزان: