حتی وقتی خستگی می‌بلعدم...


من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست

تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی

آسمان صاف شب، همیشه حال مرا خوب می‌کند...

آخرین گره نگاه من و آسمان یادم نیست...

خیلی پیشترها بود.

اما...

هنوز هم همان است!

--

آسمان صاف و شب آرام...

خوشه ماه فرو ریخته در آب

شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب...*

--

* از فریدون مشیری



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب:, 21:39 توسط فاطمه صلاحی| |